208

یکی از قانونهای طلایی من تو زندگی این بود ک  " اگر تو کاری ب کار محیط اطرافت نداشته باشی محیط اطرافت هم کاری ب کار تو نداره" ولی خب گذر زمان ثابت کرد این قانون ن تنها طلایی نیست بلکه کاملن تو دسته ی خیلی قهوه ای ها قرار می گیره.

200

گفت قلب هرکس اندازه ی مشتشه. 

" من دستمو مشت کردم فکر کردم قلب تو چقد بزرگه قلب من چقدر کوچیک".

186

فرق گلایه کردن با کنایه زدن اینه که کنایه زدن ب خوبی قابلیت پاشیدن ی رابطه از هم رو داره ولی توی گلایه کردن اگر دو طرف منطقی عمل کنند میشه مشکلاتو حل کرد. 

184

غرور داشتن ی مزیته. ولی غرور داشتن ی آدم نسبت به کسایی ک دوستشون داره و براش عزیزن نه تنها ی مزیت نیست بلکه ی اخلاق ب دردنخور محسوب میشه.

179

آدم اگه ی روز صب از خواب بیدار بشه و ببینه چیزی تو خودش برا تغییر دادن نداره مرده ی جور مرگِ غیر فیزیکیِ یواش.

167

قبل از حرف زدن باید فکر کرد. نه به عمق و سطح حرف نه به خوب یا بد بودنش  باید ب یک چیز خیلی مهمتر فکر کرد به " جنبه ی طرف مقابل ".

166

گرما هم اگر شعور داشت مثل سرما وقتی در و پنجره را می بستیم تو نمی آمد. بی شعور بی شخصیت :|

163

برای این شب ها.

کلمات جادو میکنند ولی نه همیشه. حرف هایی هستند که احساسات آدم ها را نشانه می روند و حرف هایی هستند که منطق را. حالت اول مخاطب پسند تر است سریع تر درک می شود و آدم ها خیلی سریع تر ب آن واکنش نشان می دهند مزیت دیگرش این است ک سطح سواد خاصی نمی طلبد با تحریک احساسات می توان تعداد زیادی از آدم ها را تحت تاثیر قرار داد. خب تا اینجا همه چیز خوب است ولی اشکال دقیقن توی این نقطه است "زودگذر بودن" این روش. برای فهماندن چیزی ب ادم ها سطحی ترین روش جو گیر کردن آن ها با تحریک احساساتشان است. چقدر این حرف ها را می شنویم ؟ حرف هایی ک منطقی پشت آن ها نیست و یا برعکس منطق خیلی قوی دارد که بیان نمیشود. و چرا بیان نمی شود ؟ چون ب کار گیری عقل و منطق باعث طرح سوال است و سوال پرسیدن پسندیده نیست. این را من زمانی فهمیدم ک جواب خیلی از سوال هایم این بود " استغفرولا ". حرف های منطقی خشکند زمختند عامه پسند نیستند مخاطب کمتری دارند سخنران را ب چالش میکشند ولی "زودگذر" نیستند. حربه ی روش تحریک احساسات همیشه خوب عمل کرده است این حربه به آدم ها القا میکند " تحت تاثیر حرفای من قرار نگرفتی ؟ ب این دلیله ک آدم خوبی نیستی. برو ببین کجا کج رفتی. ی نگا ب دور و برت بنداز. ی عده ی زیادی دارند ب من واکنش نشون میدن و تو بینشون تنهایی. پس مشکل از توئه ". شاید ترکیبی از این ها بهتر باشد. چاشنی احساس برای تاثیرگذاری حرف و چاشنی منطق برای تثبیت آن. شاید راهی بهتر از ب گریه انداختن آدم ها هم وجود داشته باشد راهی مثل "به فکر وا داشتن آنها "

160

از بین حواس پنجگانه حس شنوایی و بویایی تو من بُلد شده. بیشترین چیزی ک از آدم ها توی ذهن من می مونه صدای  اوناست و بوی عطرشون. ته صدای آدم ها همیشه ی چیزی هست. تا حالا به ته صدای کسی دقت کردید ؟

ته صدای بهترین جان یکجور معصومیت کودکانه هست.

ته صدای دونه برف یک حس مظلومانه 

ته صدای دارک چاکلت اطمینان، ته صداش به آدم میگه تا من هستم از هیچی نترس.

ته صدای نیکولا یک مهربانی خاص و یکمی نشاط 

ته صدای سرندی پیتی یک هیجان خوب با یکمی استرس

تا حالا ب ته صدای کسی دقت کردید ؟ 

155

هیچ آدمی مستقل از گذشته اش نیست. گذشته همیشه پلی میزند ب آینده. من این را قبول دارم. ولی همیشه لازم نیست ک آدم از این پل رد شود. گاهی آدم باید چشم هایش را ببندد و بپرد پایین. 


150

آدم ها در مقابل چیزی ک برایشان دست نیافتنی است دو واکنش نشان می دهند یا آن را انکار میکنند و یا شروع میکنند ب پرستیدنش. موقعیت لعنتی ک آدم میتواند در آن گیر کند ب این صورت است : داشتن حس پرستیدن و انکار کردن ب صورت همزمان.

149

اساسا احمق بودن ربطی ب باهوش بودن ندارد. یک آدم باهوش می تواند کلی احمق باشد. باهوش های احمق قابلیت این را دارند ک ب خوبی روی اعصاب بشریت یورتمه بروند و معمولن هم نمیتوان آنها را متوقف کرد زیرا باهوشند و همیشه راه دیگری برای یورتمه رفتن روی اعصاب بشریت توی آستینشان دارند. 


147

قانونی هست ک میگوید " لطف مکرر میشه حق مسلم " نکته قابل توجه اینجاست ک این قانون هیچ رابطه ای با سطح شعور طرف مقابل ندارد.

145

من، تلاش کردم ک تصویر مخدوش تو را دوباره توی ذهنم بسازم.  تو اما انگار رسالت داری با یک مداد سیاه خط بکشی روی همه ی ساخته های من.

143

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

142

اگر این امکان وجود داشت ک آدم ها پس از ارتباط زیاد با شخصی یا چیزی شبیه آن بشوند ب لطف ایام خجسته ی امتحانات من الان شبیه چیکن کاری و قارچ سوخاری بودم.

141

آدمی که یک بار خطا کرده باشد و پایش لغزیده باشد و بعد هم پشیمان شده باشد، مطمئن تر است از آدمی که تا به حال پایش نلغزیده!
این حرف سنگین است … خودم هم می دانم. 
خطا نکرده، تازه وقتی خطا کرد و از کارتن آکبند در آمد، فلزش معلوم 
می شود!
اما فلز خطاکرده رو است ... روشن است… مثلِ کف دست، کج و معوجِ 
خطش پیداست.
از آدم بی خطا می ترسم، از آدم دو خطا دوری می کنم، اما پای آدم تک خطا می ایستم.


قیدار - رضا امیرخانی

134

آدم هایی ک سعی می کنند لبخند بزنند آدم هایی ک سعی میکنند قوی ب نظر برسند،  آدم هایی ک سعی میکنند شاد و خوش بخت ب نظر برسند، این آدم ها یک روزی یک جایی توی زندگیشان مرده اند فقط دارند سعی میکنند ادای زنده بودن را دربیاورند. 

122

من آن روی سگ ندارم ! حتی اگر تلاش هم بکنم آن روی سگم لود نمیشود و بالا نمی آید . میگویند ک قبلن ها بچه خیلی جیغویی بوده ام. اینکه چرا باید جیغو بودن یک آدم ب مرور زمان ب کلی از دست برود را نمیدانم. واکنش من در برابر کسی ک داد میزند تنها این است ک میگذارم میروم خیلی بخواهم عزت سر شخص مورد نظر بگذارم اول زل میزنم توی چشمهاش و بعد میگذارم میروم. این روی من مثل یک بچه ی نابالغ بلد است از ته دلش دوست داشته باشد از ته دلش ذوق کند میتواند هزارتا کار بکند همه اش هم از ته دلش . ولی اینها ب این معنی نیست ک من روی دیگری ندارم من هیچ وقت عصبانی نمیشوم دلخور نمیشوم یا حال کسی را نمیگیرم ! اتفاقن کاملن برعکس ولی یکذره با روی سگ فرق دارد یک چیزی هست ب اسم آن روی جدی آدم بالغ. آن روی جدی آدم بالغ وقتی لود میشود و بالا میآید ک کسی پایش را حتی ب اندازه یک اپسیلون از آنچه ک باید باشد جلوتر بگذارد. حتی ب اندازه یک اپسیلون ! این روی من زیادی جدی است، کوچکترین تخفیفی قائل نیست حتی برای شما دوست عزیز! این روی جدی آدم بالغ من توی جلد خودش میماند تا وقتی ک دقیقن ب همان حدی ک اضافه آمده اید جلو برگردید عقب. حتی اگر این عقب رفتن زمان ببرد. این روی جدی آدم بالغ من تعریف دقیق حریم های من است. اگر حس میکنید رفتار من با شما متفاوت شده لدفن برگردید سرجای قبلی تان بعد من هم قول میدهم همانی بشوم ک بودم.

112

باور کنید یکی از بدترین روش های دلداری دادن ب یک شخص این است ک برای او موقعیت های افتضاح تر را مثال بزنید تا شخص مورد نظر احساس خوشبختی کند ! بیایید برای کسی ک مشکلی دارد روضه ی کسانی ک اوضاعشان ب مراتب بد تر از او است را نخوانیم. بیایید از امروز ب دیگران نگوییم : " اگه وضه منو بدونی بخدا من از تو بدبخترم " :|