205

قضیه اینجاس ک اولش پای سمینار وسط بود بعدش برام مهمون اومد ی مهمون طولانی ی مهمون خیلی خیلی طولانی :| بعد اینترنت خونه قطع شد و بعدش نشستم حساب کردم چقد کارای انجام نشده دارم  از اونجا ک بیم اون میرفت ک بشریت رو ب رگبار غر  ببندم رفتم تو غیبت صغری. در حال حاضر هم فینگیل استم چهار زانو نشسته وسط غیبت صغری  فلذا امیدوارم ب زودی مشکلات مرتفع ش و من از غیبت صغری بپرم بیرون.

204

خیلی وقت بود این ساعت صبحو ندیده بودم. میشه اسمشو گذاشت از رسته بی خوابی های نیکولایی. 

203

هفته دیگ سمینارمه و حسی ک الان دارم اینه ک از هر چی نورو و فیبرو شبکه نوریه حالم ب هم میخوره. ی چن روزی مهمون دارم. مهسا اومده اینجا. مهسا دختر خوبیه و من بیشتر دوسش دارم اگه محکم بوسم نکنه :| هر ی ساعت ی بار لپمو نکشه :| و بی هوا بغلم نکنه بگه عین گنجشکای خیس میشی :| همه چی آرومه نقطه.

203

من سال اول دانشگاه : هوررررااااا از اول تیر تابستونم شروع میشه.

من سال دوم دانشگاه: آخجوووون از نیمه اول تیر تابستونم شروع میشه.

من سال سوم دانشگاه: تا وسطای مرداد کار آموزی رو برم دیگ تابستونم شرو میشه.

من سال آخر دانشگاه: هفته اول شهریور دفاع کنم تابستونم شرو میشه.

من سال اول ارشد: نیمه شهریور سمینارمو بدم تابستونم شروع میشه. :|

من سال آینده : تابستون ؟؟!!! مگ داریم ؟؟ مگ میشه ؟!  :(

202

اکثر آدما ی میل درونی عجیبی ب تحقیر شدن دارند. ی مثال خیلی ملموسش اینه " کسایی برای اونا جذابترند ک بشون بی محلی می کنن"  من اینو خیلی دور و برم دیدم با نمونه هایی شبیه این. نتیجه ی این میل درونی ب تحقیر شدن مثلن  میشه این که اکثر آدما تحمل پذیرفتن محبت صادقانه رو ندارن. ولی بعضی از آدما نقطه ی مقابل اون اکثریت اند. اونا کسایی اند ک ی قدرت درونی دارند ی قدرت درونی مثل " احترام ب خودشون و دیگران" ک باعث میشه نه نیاز چیپ تحقیر کردنو داشته باشن و نه تحقیر شدنو بپذیرند. این حداقل ها همون هایی اند ک دست بندی میشن تو گروه " آدم حسابیا".

201

+حل شد.

- چه جوری ؟

+اون عاشقه قدرته. من فقط توپو انداختم تو زمینش.

-ینی چی ؟

+ینی  کاری کردم ک احساس قدرت کنه. 

-و  بعدش ؟

+این ک چی فک کنه دیگ بستگی ب درجه هوشمندی خودش داره و .. . مهمه ؟  ;) 


200

گفت قلب هرکس اندازه ی مشتشه. 

" من دستمو مشت کردم فکر کردم قلب تو چقد بزرگه قلب من چقدر کوچیک".

199

- پسر عمه زا کو ؟

+ داره فوتبال می بینه.

- فوتباله کجاست؟

+  ستارگان جهان با مشعل های خاموش ایران :| 


مکالمات من و پدر حمایت از فوتبال ایران.

198

لب خاموش نمودار دل پر سخن است 

" صائب تبریزی"


این عادتی بوده ک من همیشه داشتم. من هر وقت از ی آدمی ک برام مهم بوده خیلی ناراحت بودم حسابی سکوت کردم. قضیه این نیست ک من تو ناراحتی ک بقیه برام ایجاد کردن میمونم نه در حقیقت یکم بدتر از اون من "قید اون آدما رو میزنم". خوبه یا بد ؟ این برای من مهم نیست. ی دوست ک بتونه خیلی ناراحتت کنه و این تنها کاری باشه ک از دستش بر میاد ارزش هیچی رو نداره جز اینکه " قیدشو بزنی" و گرنه تو ناراحتی ک برات ایجاد کرده باقی میمونی.


197

یکی از معضلات تو خونه ی ما معضل " کی تلفنو برداره" اس و بعد از حل شدن این مسئله معضل بعدی مطرح می شه ک " تلفن کجاست ؟ " فلذا نود درصد تماسایی ک به خونه ما گرفته میشه ب فنا میره.

196

وقتی ب مامان گفتم دیروز فلانی برای سومین بار درخواستشو مطرح کرده قیافش دیدنی بود " ترکیبی از چ غلطا و ی سری خط نشون های جالب دیگه"  از این صحنه های ناب تو صورت شدیدا آروم مامان من کم دیده میشه.