ی مدت پیش تو ی کتابی خونده بودم ک قبل از گسترش کامپیوترهای شخصی و لپ تاپ ها از رئیس ی شرکت کامپیوتری ک بعد از IBM بزرگترین شرکت کامپیوتری دنیا بوده پرسیدند : " چرا وارد بازار کامپیوتر های شخصی نمی شی؟ " اونم جواب داده ک :" هیچ دلیلی نداره ک هرکس تو خونش ی کامپیوتر شخصی داشته باشه" خب این شرکت الان دیگ وجود خارجی نداره چون تو مهندسی غیر از علم و سواد، آینده نگری و جمله ی " هیچی غیر ممکن نیست" هم خیلی مهمه. حالا همه ی اینا ب کنار من دیشب خواب دیدم ی آقایی بسیار مست و خراب در حالی ک ی بطری آب شنگولی هم تو دستشه داره با من حرف میزنه. من خیلی جدی طور ازش میپرسم "مشکل چیه" آقاهه هم بر میگرده میگه صاحب شرکت DEC (همون شرکت مذکور در بالاست) و ورشکست شده و حالش خیلی خرابه :|. بخش قابل توجه خوابم اینجاست که من ازش میپرسم "چرا ؟" ایشون هم میگه "قضیه از وقتی شروع شد ک این الکترونیکی های لعنتی وارد کار شدند صنعت نیمه هادی رو راه انداختن چیپ های ارزون و کوچیک و سبک تولید کردن و آینده ی شرکت من ب باد رفت" خب من وقتی از خواب پا شدم رفتم ببینم توی کتاب چیزی راج ب صنعت نیمه هادی و الکترونیکی های لعنتی! نوشته شده یا نه ک دیدم چیزی نیست :| بین خواب هایی ک تو این مدت دیدم این خواب جای امیدواریه مثلن خواب دیدم استاد بهینه وسط کنفراس کدینگ شریف عروسی گرفته (خیلی هم جینگیلی مستان و خوب) یا TA مخابرات پیش رفته دی جی شده ما رو هم دعوت کرده کنسرتش گفته هرکی هم دریف اول بشینه دو نمره اضافه داره :| حالا گفتن نداره ک من و دونه برفم نشسته بودیم ردیف اول بعد من از شدت خنده از خواب بیدار شدم :| ینی اضغاث احلام تا این حد :| خواستم بگم من خوابای علمی هم میبینم :| خیلی علمی :|
یک جوری درس بدهید ک وقتی آدم به جزوه ی گرامیتان مراجعه کرد حس ناب بز بودن بهش دست ندهد. باشد ک رستگار شوید.
برای حل مسئله های بزرگ در مهندسی اول آن را تبدیل می کنند به چند زیر مسئله و بعد شروع میکنند ب حل کردنش به صورت بهینه. ولی نکته این است که حل بهینه ی زیر مسئله های یک مساله لزوما منجر به حل بهینه ی آن مسئله نخواهد شد. در حقیقت این شرح حال مهندسی من و نیکولاست!
آورده اند ک علم را بجورید حتی اگر در چین و ماچین باشد. یک تبصره اینجا وارد میشود ک اگر رفتید چین و ماچین علم را بجورید، قضیه ی شو چاون چین شی شی را نجورید. از ما گفتن !
من سه روز است دارم ب این موضوع فکر میکنم ک آیا ریاضی 1 ،ریاضی 2، ریاضیات مهندسی ، محاسبات، معادلات، دو جلد آمار مهندسی -ب قطر دیوان حافظ- و درس شیرین :| فرآیندهای اتفاقی برای صاف کردن دهن اینجانب کافی نبود ک بهینه سازی را هم ب لیست بالا اضافه کردم ؟ آیا نبود ؟ آیا من عبرت نمیگیرم ؟ عادم نمیشوم ؟ :|
پدیده لایدن فراست میگوید اگر یک مایع در نقطه ای قرار بگیرد ک خیلی بالاتر از نقطه جوش آن باشد مقداری از مایع بخار میشود ، لایه ای اطراف مایع میسازد و از تبخیر سریع آن جلوگیری میکند ، این ب دلیل پایین بودن رسانایی گرمایی گاز است. -برای آشنایی با این پدیده چند قطره آب بچکانید روی در سماور خانه تان تا بالا پایین پریدن قطره آب ها را ببینید صدای خیلی باحالی هم میدهد البته -
چیزی مشابه پدیده لایدن فراست در انسان هم دیده میشود ، ب اسم پدیده آچمز فراست ! در پدیده آچمز فراست یک حاله از احساسات دور مغز انسان را میگیرند آنها باعث آچمز شدن مغز انسان شده و آن را برای مدتی رسمن از کار می اندازند و این ب دلیل پایین بودن رسانایی منطقی احساسات است. -برای آشنایی با این پدیده بروید چشم بسته عاشق بشوید و جلز ولز کردن مغزتان را از نزدیک ببینید این مورد متاسفانه صدای خیلی باحالی نمیدهد -
+ " پست افتخاری برای شخص شخیص دونه برف الملوک "
از دو حالت خارج نیستم یا خوابم یا دارم خمیازه میکشم :|
+ از بچگی یکی از آرزوهام این بود ک بشه ریاضی رو ب صورت افقی خوند :|
+ خاک تو سر دشمن :|
اولین باری ک اسم تبدیل فوریه ب گوشم خورد یاد رنگ صورتی افتادم. آن زمان فکر میکردم اگر بخواهم یک معادل فارسی برای اسم فوریه انتخاب کنم بهترین گزینه اسم نازنین کیوان است. البته ارادت خاص من نسبت به اسم فوریه تا قبل از ورود به دوره ارشدات بود. من در کلاس فرآیند با چیزی ب اسم فرآیند وینر-خین چین ! آشنا شدم . ب نظرم اسم آدم را فوریه یا نازنین کیوان بگذارند شرف دارد ب اینکه اسمش را بگذارند خین چین.