-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 خرداد 1399 16:20
یکی ازم پرسید چند ساله مستقل زندگی میکنم ؟؟ حساب کردم شد نه سال. اگر اون نیومده بود میشد تقریبا یه دهه از زندگیم !
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 خرداد 1399 14:06
من حتی وقتی تلاش میکنم تندتند صحبت نکنمم بازم تند تند صحبت میکنم. اصلن انگاری سرعتش رو از یه حدی نمیتونم بیارم پایین تر :/
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 خرداد 1399 15:29
بزرگترین دستاوردی که تا حالا کرونا برای من داشته اینه : یاد گرفتم مدیریت کنم همیشه یه دست تمیز برای خودم نگه دارم که ویروس بهش نچسبیده باشه. حتی تو سرویس بهداشتی شرکت !
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 خرداد 1399 15:26
این روزا دارم تیم لید شدن رو تست میکنم. هرچند الان خیلی از قبل بهترم. الان میتونم با همه جور ادمی یه رابطه سطحی رضایت بخش برقرار کنم. الان کمتر تو خودمم. الان بیشتر صحبت میکنم. ولی همه ی اینا به انتخاب خودمه. مسئولیتی پشتش نیست. من دلم میخواد لیدر باشم؟ حوصله حرف زدن طولانی مدت با آدما رو دارم ؟؟ هر روز یه عالمه از...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 خرداد 1399 10:27
از وقتی خواهرزاده م به دنیا اومده بیشتر به این نتیجه رسیدم که کاش هیچ وقت تصمیم نگیرم بچه دار بشم. من خیلی خیلی خیلی دوستش دارم و این واقعا جمله ی دردناکیه.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 اردیبهشت 1399 15:52
یه نظر سنجی کردم نتیجه ش این بود که اکثر برنامه نویسا از داکیومنت نوشتن متنفرن. خدایا خودت امروز رو تموم کن.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 اردیبهشت 1399 11:53
وقتایی که با هم دعوامون میشه هی شهره با قر ریز تو سرم میخونه "هزار تا شاااااادی یه دونه غم داشت، از همه دنیا دل چی کم داشت؟ از همه دنیا بگو دل چی کم داشت؟؟" و احساس ندامت و پشیمونی سرتاسر وجودم رو میگیره :)))
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 اردیبهشت 1399 14:02
یه طراح لباس عروس از یکی عروساش کلیپ گذاشته بود اینستا در حالی که با دقت داشتم زیر و روی لباس دختره رو نگاه میکردم یهو دیدم عه! این آقاهه که همکارمه داره اون پشت قر میده ! از اون موقع حدود بیست و چند راه خبیثانه برای سو استفاده از این کلیپه به ذهنم رسیده :)))
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 اردیبهشت 1399 16:26
کاش اسم زبون های برنامه نویسی رو کامل تلفظ کنید. رییس تو جلسه رو کرد به من گفت ایشون گو کاره. منظورش گولنگ بود.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 اردیبهشت 1399 14:20
یه پلت رژ لب برای خودم خریدم باهاش شادی لحظه ای ایجاد میکنم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 اردیبهشت 1399 13:12
من یه حساب سرانگشتی کردم به این نتیجه رسیدم خوشحالی واقعی وقتی اتفاق میفته که همه با هم تجربه ش کنیم. همه دور و برمون به یه اندازه خوشحال باشن. به نظرت میشه؟ معلومه که نه.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 اردیبهشت 1399 13:08
اگر اتفاقاتی که بعد از مردن قراره برامون بیفته مبهم نبود، بازم دلمون نمیخواست بمیریم ؟؟
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1399 23:52
متاسفانه سایز دیفالت فونتم وقتی با گوشی مینویسم با وقتی با لپ تاپ مینویسم متفاوته. وبلاگم رو که باز میکنم واقعن روحم رو میخراشه این داستان :|
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1399 23:48
خب باید بگم که مراقب حرفهایی که به همکارتون میزنید باشید. چون شاید همکارتون مثل من خیلی علاقه ای به اینکه شما رو در جریان زندگی شخصیش بذاره نداشته باشه، مثلن همسر رییستون باشه ولی شما ندونید !
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1399 23:44
میگم چرا خونه هی داره به هم ریخته تر میشه ؟؟ میگه چون ما زنده ایم. همیشه برای سوالای من یه جواب ساده تو آستینش داره. حرص درآر ولی قانع کننده.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 16:32
امروز اتفاقی یادداشت خودکشی غزاله علیزاده (نویسنده) رو خوندم. شاید چون خونه جدیدم یه جوری به این ادم ربط داره. نوشته بود خیلی سریع یاد داشت کرده و خط خوردگی زیاد داشته. فکر میکنم انگاری که نمیخواسته از تصمیمش پشیمون بشه. بعد یادداشت های دوستاش راجع به غزاله. تو همه ی این لحظه ها رو با موزیک پاروی بی قایق چاوشی ترکیب...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 10:01
ایمیلهای call for paper ای که برام میاد اذیتم میکنه. چیزی که از زندگیممیخواستم یه آدم آکادمیک شدن نبود. خیلی کسل کننده س. ولی اینجا موندن هم نبود. نیست.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 اردیبهشت 1399 16:45
دوستای نزدیکم میگن سعیده ما باورمون نمیشه. راستش رو بخوای من خودمم بعضی وقتا صبح ها که از خواب بیدار میشم چند ثانیه فکر میکنم این کیه خوابیده کنارم. شما که دیگه جای خود دارید.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 اردیبهشت 1399 13:37
من میدونم که دلت میخواد امید داشته باشی. دلت میخواد آسون تر بشه. من میدونم فکر میکنی این تنهایی عمیقی که هممون داریم تجربه ش میکنیم رو میشه تغییر داد. ولی راحت بهت بگم شل کن.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 اردیبهشت 1399 13:33
همکارم میگه هربار که عطسه میکنی موزیک رقص تابوت تو سرم پلی میشه. ولی اینکه فانکشن عطسه هر چن دیقه یه بار تو بدنم کال میشه واقعا تقصیر من نیست.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 اردیبهشت 1399 13:28
بعد شمع تولد ۲۸ رو که فوت کردم این فکره تو سرم بود، مهم ترین چیزی که از ۲۸ یاد گرفتم، عادت کردن. جنگ فایده نداره. عادت کن.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 اردیبهشت 1399 14:55
اینقدر تاریخ پریودم روی اپلیکیشنش آپدیت نکردم که پیام داده فکر کنم حامله ای یه تست بده. نه عزیزم من حامله نیستم من یه گشادم .
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 اردیبهشت 1399 11:26
میریم که خودمون رو تو یه روز پر کار خفه کنیم. لم داده روی کاناپه با شلوارک و موهای خیس.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 اردیبهشت 1399 21:00
همین که کرونا باعث شده ما دیگه مجبور نباشیم به پیرمردهای فامیل ماچ بدیم خودش کلی امتیازه. مخصوصن با این میانگین سنی که خانواده ما داره .
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 اردیبهشت 1399 20:57
هنوزم وبلاگم دوست داشتنی ترین فضای مجازی دنیاست
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 آذر 1398 18:12
غیرقابل پیش بینی بودن دنیا تا یه جایی جذابه. از یه جایی به بعد فقط بهت احساس درموندگی میده
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 آذر 1398 17:28
برای خوندن داکیومنت های جدید نیاز به یه ماتحت جدید دارم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 مرداد 1398 08:45
بعضی وقتا آدم میتونه بره تو وضعیت پوکر فیس و یه مدت طولانی تو اون حالت بمونه. مثل وقتی زل زد توی چشام گفت من بهت حسودیم میشه برای همینم به خودم حق میدم بد رفتار کنم! چرا من نه ؟ مگه تو چی داری که من ندارم؟ امیدوارم من رو درک کنی. بدین شکل :|
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 شهریور 1397 13:39
حجم اضطرابی که ذهنم رو فراگرفته با سوتی هایی که این مدت دادم رابطه ی مستقیم نداره رابطه ی نمایی داره! تنها راه حلی که ب ذهنم رسیده اینه ک یه مدت از هر فضای اجتماعی دور باشم بلکه برگردم ب حالت عادی !
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 مرداد 1397 12:18
چند روزه من رو با ماشینش میرسونه خونه. آدم خوش صحبتیه. تو این چن روزه از رابطه هاش برام گفته و شکست های پی در پی ش. قبلن ازش زیاد خوشم نمیومد. یه ژست همه چیز دانی دوست نداشتنی داره ک البته تازه کارا رو خوب جذب میکنه ب خودش. همیشه سرنهار یه لکچر تو آستین داره در باب فمنیست بودن و اینکه چقدر دختر مستقل و قوی ایه. خب...