من ماتیک قرمز نزده بودم ، براش خنده ی دلبر و عشوه خرکی هم نیومدم ، فقط ی بار ک تنها بودم و اونم نشسته بود ته کانکس بوفه، دلم نخواس بش بگم اقا میشه لدفن .. ب جاش گفتم فامیل شما چیه ؟ دفه بعدی ک بش گفتم اقای فرح بش میشه لدفن.. خوشال شد، هرچند اینقد ب فروشنده پیر و  گنداخلاق بوفه مشهور بود ک نخواد خوشالیش رو نشون بده، ولی ادما وقتی خوشال میشن گوشه چشمشون جم میشه مخصوصن اونایی ک دلشون میخواد خوشالیشون رو کسی نبینه، ب هرحال ب حاشیه نریم من نمیخواستم باش دوست بشم یا هرچی  ولی صدا کردنش ب فامیلیش شبیه این بود ک بش هویت داده باشی ، اینجوری دیگ ی رباتی نبود ک فقط از تو قفسه ها کیک و بیسکوییت بیاره اونم با من دوستی خاصی ب هم نزد،  ولی مث بقیه الکی خریدم رو لفت نداد یا خودش رو نزد ب نشنیدن یا بقیه پولم رو عوضی نداد ک بیخودی علافم کنه، فقط هروقت منو ته صف دید گف چی میخوای منم گفتم اقای فرح بخش لدفن .. اونم گوشه ی چشمش جمع شد. دوستیم با میوه فروش سر کوچه هم دست من نبود یا با رحیم اقای بغال یا اون پسره ک سبزی میفروشه من زیاد تمایلی ندارم با ادمایی ک نمیشناسم ولی هر روز میبینم ارتباط برقرار کنم. میوه فروش سر کوچه کرمانشاهیه اینو ی بار خودش اعتراف کرد اینجوری ک برای سه شب متوالی مجبور شدم رمز کارتم رو براش تکرار کنم، اونم گفت چرا اینقد صدای من نازکه خانومش وقتی حرف میزنه انگار ی مرد داره حرف میزنه دیقن همینجا بود ک گفت کرمانشاهین منم خجالت کشیدم ولی بعدش فهمیدم اگ بخوام از خودم ی صدای کلفت تر تولید کنم شبیه خروس میشه و احتمالا میتونه تو خندوندن میوه فروش سر کوچه نقش ب سزایی داشته باشه، بعدش باهام دوست شد یا حداقل وانمود کرد ما دیگ همو میشناسیم بعد عید ک رفتم مغازش گفت قدمت مبارک باشه من هرچی فکر کردم نفمیدم وقتی ب ادم همچی جمله ای میگن دیقن باید چی جواب بده برا همینم فقط مث احمقا لبخند زدم. با بقیشونم همینجوری شد دیگ حوصله ندارم توضیح بدم من پست بلند نمینویسم بلدم ولی حوصلش رو ندارم. حالا این همه ب هم بافتم ک ی چیزی بت بگم فرزندم ارتباط داشتن با ادمای دیگه ابعاد دنیای تو رو تغییر نمیده، گول نخور. هر ادمی برا خودش ی دنیایی داره هرچی ارتباط هات رو بیشتر کنی دنیات بزرگتر نمیشه فقط  با دنیای بقیه قاطی میشه مث اینه ک وقتی میخوای در خونه رو ببندی و خودت باشی ی جفت پا لای در گیر کرده باشه یا وقتی میخوای ی صب تا شب پخش باشی رو تختت یکی دیگ هم نشسته باشه اون رو زل زده باشه درست وسط چشات. باور کن،  اینجوری خیلی بهتره هرجا هستی باش ولی گم باش، گم بودن ارامش میاره.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد