-سارا یه هفتس رفته خونه مامان اینا و نمیدونم تو خونه مامانم اینا چ خبره ک انگار ن انگار من اینجا وجود دارم اصن! آقا من اینجاااااام، من اینجامااااااااااااااااااااااااا، و فریاد زنان از کادر خارج می شود. :|
- یک ساعته دارم دنبال قیچی ابروم میگردم. آخر سر عصبانی شدم داد زدم خدایااااا قیچی ابرومو بده ! یهویی دیدم ی چیز براقی تو منتها علیه اتاق خوابم از پشت چمدون داره چشمک میزنه! خدایا از تو توقع نداشتم ب هر حال :|