322

جانِ دل، آدما واقعن و عمیقن تنهان، برای همین آرزو میکنند که عاشق بشند، فکر میکنی عاشق شدن آدما رو از تنهایی در میاره؟ 
یادم نیست کجا بود شاید از بین قصه های مثنوی، یک روز یه عاشق میره در خونه ی معشوقش، معشوق ازش میپرسه تو کی هستی ؟ عاشق جواب میده: من عاشق تو ام، معشوق بهش میگه من تو این خونه برای دو نفر جا ندارم، عاشق میره چند وقت دیگه برمیگرده، دوباره معشوق ازش میپرسه تو کی هستی ؟ عاشق اینبار میگه "من!  تو هستم".
فهمیدی میخوام بهت چی بگم؟ اگر آدما عاشق بشند اگر واقعا عاشق بشند بازم دو تا نیستند. آدما تنهاند، عمیقن و واقعن. از من خواستی بارها و بارها،  تا دعا کنم از تنهایی دربیای، روح های حساس هیچ وقت از تنهایی در نمیاند، من دعا میکنم بفهمی تنهایی ترسناک نیست اما کاش اینو وقتی بفهمی که واقعا عاشق شده باشی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد