253

همسایه بغلی دو ماه پیش عزمشو جزم کرد بره پیاده روی. در این راستا! رفت یک جفت کفش پیاده روی خیلی عریض و طویل از پستوهای خونش کشید بیرون که مراسم پیاده روی دقیق اجرا بشه. تا این جا همه چی آرومه مشکل از اون جایی شروع میشه که همسایه بغلی بدون توجه به سوابق درخشانش تو ورزش کردن (اشاره ب شکم فرد مذکور) تصمیم گرفت کفشای عریض و طویل پیاده رویش رو دیگه نبره تو پستوهای خونه اش برای همین گذاشته پشت در بمونن که برای پیاده روی بعدی که یحتمل قرار بوده دو روز بعد باشه آماده باشن. ولی خب الان دوماهه این کفشا پشت در خونه من پارک شدند و  از جاشون تکون نخوردن. دیروز بهش گفتم : " جدیدن اون گربه سیاهه رو دیدید که میاد تو ساختمون؟ " گفت آره باید ی فکری ب حالش بکنیم. منم از فرصت استفاده کردم گفتم :" آره ب هرحال گربه است دیگ سردش میشه رو زمین نمیشینه جای گرم میخواد مثلن این کفشای شما گزینه خوبیه" خب نتیجه اینکه الان اون کفشا دوباره رفتن تو پستو و پشت در خونه من پاکسازی شده. بلاخره یکی باید اون کفشا رو از تو پارک در میوورد یا نه ؟ گربه ها رو دوست ندارم ولی از این یکی ممنونم.