239

باور کن ی روز وسط مارپله بازی کردنمون ی روز دقیقن وقتی خیلی تلاش کردیم تا از نردبونا بریم بالا ی روز ک ی مار بزرگ نیشمون زده و با سر خوردیم زمین ی روز ی روزی که اون پایین نشستیم و حسرت اونایی ک بالاهستند رو میخوریم یا از اون بالا پایینی ها رو دید میزنیم و احساس غرور بمون دست میده ی روز ک تو حسرت ی جفت شیشیم! یکی از همین روزا ک از دست مارهای این مارپله ی لعنتی و نردبون های بی دوومش حسابی خسته شدیم یکی میاد میگ اونایی ک منچ بازی میکردن بیان جلو. لابد ما هم با تعجب ازش میپرسیم منچ ؟! اونم بی حوصله جوابمونو میده که جمع کنید بابا! از اولش هم قرار بود منچ بازی کنید ولی شما اینقد شوتید ک اون ور صفحه رو ندیدید. اونوقت دیگ مارها معنی ندارند نیشاشون درد نداره نردبونا پوچ ب نظر میرسند بالا و پایین فرقی نداره جفت شیش اوردن هیجان نداره. میاد اون روز.