237

+از نشونه های اومدن مامان ب اینجا اینه ک چای ساز محبوبم میره تو کابینت چون چای توش مزه نداره و پلو پزم هم نقل مکان میکنه روی یخچال چون برنج توش مزه آب میده و تلاش های من برای قانع کردن مامان ک درجه سه پلوپز تدیگ های خفنی میده کاملن بی حاصله. من خدا رو شکر میکنم ک زندگی دانشجوییم تا همین حد بیشتر از تکنولوژی های بی مزه بهره نبرده وگرنه الان همشون ب لطف مامان تو کابینت دور هم خوش بودن.


+زنگ زدن ب بابا ک شب بیایید خونه ما. بابا بشون گفته سعیده امتحان داره هفته بعد حتمن میاییم. اونام گفتن عه! باشه پس ما فردا داریم میاییم اونجا. بابا هم گفته عه! اره اینطوری خیلی خوبه شما بیایید. ب قول استاد کنترل خطی "ی اینطو چیزین" و بازم ب لطف زندگی دانشجویی خونه من خیلی از فرش بهره ای نبرده و من الان دارم طی میکشم :| امتحانمم سلام میرسونه نقطه.