214

-ب نظر من اینی که میگن " هر اتفاقی برای آدم میفته بازتاب افکار درونیشه" چیز ترسناکیه. من اصلن از این خوشم نمیاد. از هرچیزی شبیه این جمله هم خوشم نمیاد. این روزا همش این حرفا رو به هم میگیم تا حال همو خوب کنیم ولی چرا هیشکی حالش خوب نمیشه ؟ وقتی ب یه نفر بگی هرچی فکر کنی همون میشه ی روی سکه اینه که خوب فکر کن تا خوب برات پیش بیاد ولی روی دیگه ی سکه اینه "هر گندی بالا اومد تقصیر خودته" تقصیر اون فکری ک داشتی. بعد آدم از ی جایی به بعد دیگ ب خودش بی اعتماد میشه دیگه برای خودش رویا نمیسازه چون از خودش میترسه از اینکه دوباره اشتباه کنه... هر آدمی احتیاج داره ی وقتایی تقصیر خودش نباشه هر آدمی ی جایی تو زندگیش نیاز داره انگشت اشاره اشو ب سمت خودش نگیره خودشو تبرئه کنه بگه تقصیر من نبود من باعثش  نبودم من تلاشمو کردم ولی نشد. 

-مغز چیز خوبیه البته  به جای چیز خوبیه باید بگم چیز هیجان انگیزیه مغز آدم می تونه ی سری موضوع کاملا بی ربطو به طرز منطقی ای به هم وصل کنه. مثل چی؟ مثلن تا حالا شده بعد چند دقیقه ب خودت بیای و از خودت بپرسی داشتم به چی فکر می کردم ک رسید ب اینجا ؟ بعد ک به فکرات نگاه میکنی میبینی مغزت تو کسری از ثانیه ی سری چیزای بی ربطو به طرز کاملن منطقی ای چسبونده به هم برای همین میگم هیجان انگیزه مثل اینه که ب یکی بگی با هویج و تخت و کتاب و آدم و لاک جمله بساز. مغز دقیقن همون چیزیه که حال آدمو خوب میکنه. بعضی وقتا آدم همه ی تلاششو میکنه ولی حاصلش میشه هویج و تخت و کتاب و آدم و لاک!  لازم نیست به مغز  ورودی های غیر واقعی بدی تا حالت خوب شه مغز میتونه هرچیزی که به نظرت غیر منطقی اومده رو منطقی کنه بعد حالت خوب میشه چون میبینی همه چی سرجاشه دقیقن همونجایی که باید باشه.