من هیچ وقت تو کتاب خوندن آدم موضوع محوری نبودم. هیچ وقت شروع نکردم راجع ب ی موضوع خاص خوندن. من شدیدن آدم نویسنده محوریم و تو این زمینه گندشو در میارم. وقتی از سبک نوشتن ی نویسنده خوشم بیاد هرچی نوشته باشه میخونم. این حس خوبی داره. می تونی تغییر طرز تفکر ی نویسنده تو سیر کتاباشو ببینی میتونی حس کنی چ چیزایی براش خیلی مهم بودن و دقیقن چرا خواسته نویسنده بشه. میدونی من دنبال چیزیم ک فقط با خوندن ی کتاب خوب ب دست نمیاری من دنبال اون آدمیم ک پشت این نوشته ها قایم شده. وقتی ی کتاب خوب میخونی با داستان و شخصیاتش ارتباط برقرار می کنی ولی اون کسی ک اون کتابو نوشته نمی بینی ولی وقتی چن تا داستان مختلف ازش بخونی پیدا میشه نشونه های اون آدمو میچسبونی ب هم و میسازیش. ب نظر من اونی ک ی اثر خیلی خوب خلق میکنه خودش از اون اثر خوب جالب تره. سوژه ی جدیدم "آلبر کامو" ئه. آدم جالبیه .
سعیده
شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 11:34
بر عکس من.هیچوقت ادمی نبودم که بخام کل نوشته های نویسنده رو بخونم مگر اینکه نوع نگارشش واسم خیلی جالب و جذاب بوده باشه..
معمولن دومی باعث میشه من اولی رو انجام بدم. نوع نگارشش. ی اثر عالی.
منم تقریبا اینجوریم .. ;))))
پرچم بالاست
آلبرکامو عالییه. مخصوصا بیگانه
یه سری هم به گارسیا مارکز بزن
بله :)
مرسی. حتمن.
مادر مرد....
بیگانه