98

همانا دونه برف عاشق یک فروند دونه برف است ک سر کلاس هفت و نیم مینشیند کنار دست فینگیل و کله اش را در زاویه ای قرار میدهد ک آقای شیربرنج کاملا در تیررس آن باشد و چنان وانمود میکند ک انگار " الکی مثلن من از بس خوابم میاد گردنم عینهو سهمی شده ". دونه برف عاشق یک فروند دونه برف است ک وقتی بغل دستی آقای شیر برنج از استاد سوال میپرسد چشم هایش قد یک نعلبکی گرد شده و چنان آن حوالی را نگاه میکند ک انگار " الکی مثلن من خیلی میفهمم تو چی پرسیدی "دونه برف عاشق یک فروند دونه برف است ک وقتی آقای شیربرنج یک تیشرت با رنگ فوق العاده زیبای :| شتری کمرنگ پوشیده با ذوق میگوید " وااای چقد این رنگی بش میاد "

دونه برف و آقای شیربرنج خیلی ب هم میآیند . آنها نقاط مشترک زیادی با هم دارند ک میتواند حسابی سرگرمشان کند. ب عنوان مثال میتوانند با هم مسابقه ی " کی سفید تر تره بدهند " یا مثلن مسابقه ی " کی زودتر غش میکنه " - این مسابقه ب این صورت است ک آنها باید یک کاسه ترشی با معده خالی بخورند در نهایت هرکس زودتر سفید تر از گچ شد و غش کرد برنده است - همچنین میتوانند تا دو سالگی بچه شان سر اینکه رنگش ب کی رفته بحث کنند و در کنار هم کلی خوشحال باشند.