خدایا مرسی ک ب این جانب یک دستگاه اتومبیل شاسی بلند عطا نکرده ای !

ظرف ها را میشستم و یک صدایی هی از ته توهای وجودم ب من میگفت "مراقب باش لب پر نشن" بارها و بارها شده ک ظرف شسته باشم ولی هیچ وقت هیچ صدا یا تصویر و یا حتی ایما و اشاره ای در وجودم سبز نشده که ب من بگوید مراقب باش ! شاید چون تا الان توی خانه ای ک فقط برای خودم است ظرفهایی ک مال خودم است را نشسته بودم. به این فکر میکنم که هرچه جلوتر میروم تعلقاتم هم بیشتر میشود. این دردناک است خیلی دردناک و اینکه شش تا بشقاب چینی فکسنی هم بشوند جزو تعلقات یک انسان ن تنها دردناک است بلکه یک فاجعه محسوب میشود :|